ستاره خاموش

 زاده ی فَصلِ بهارم، دُخترِ اردیبهشت

غنچه ای نو وا شده در مَحضرِ اردیبهشت

شادی ام را با طبیعت می‌کنم تقسیم باز
تاجی از گل می‌گُذارم بر سَرِ اردیبهشت

آسمان موی مَرا آهسته می‌بافد به مِهر
شعرِ نابی می‌شوم در دفترِ اردیبهشت

آرزو دارد که بنشیند کنارم قُرصِ ماه
بُرده دل را از قَمَر این اخترِ اردیبهشت

آنقدر حالِ زمین خوب‌است انگاری که باز
عیدِ نوروز آمده در آخرِ اردیبهشت

مطمئناً برده در بازیِ زیباترشدن
شرط‌بندی کرده هرکس بر سرِ اردیبهشت